اسفاد خبر

متن مرتبط با «پیامک های تسلیت شهادت امام جواد علیه السلام» در سایت اسفاد خبر نوشته شده است

حاجی زاده های اسفاد

  • تصویر: آقای محمد علی غفاریاز راست: مرحوم حاج خانم(همسر حاجی رحیم حاجی زاده)، مرحوم حاجی رحیم حاجی زاده، حاج مهدی حاجی زاده، مرحوم میرزا غلامعلی حاجی زاده، آقای حسین غفاری بخوانید, ...ادامه مطلب

  • تصویر یادگاری مسجدی های اسفاد

  • تصویر: آقای حاج رضا نظرجانی, ...ادامه مطلب

  • سالروز وفات حضرت ام البنین(س) تسلیت باد

  • بی نام ترین مادر دنیا بانو پرورده بنین و امِّ تنها بانو در علقمه جای تو برای عباس آغوش گشود حضرت زهرا بانو , ...ادامه مطلب

  • شهادت حضرت فاطمه زهرا(س)

  • این روزهای اسفاد

  • تصویر آقای محمدرضا خالقی تصاویر تکمیلی در ادامه مطلب, ...ادامه مطلب

  • قصه آن روزهای ما

  • باسلاممدرسه رفتن ما به این شیکی و راحتی الان نبود. روز اول، تعداد کمی ازما کفش و لباس نو، آنهم بصورت ناهمگون که ست هم نبود داشتیم و ممکن بود لباس بزرگ ترها را می پوشیدیم ،خیلی ها هم لباس مناسب نداشتند و خلاصه اگر داشتند و نداشتند این تشریفات الان نبود. گاهی اوقات با همان لباسی که تابستان از بس بازی کرده بودیم و در اوقات فراغت به دنبال بره بزغاله ها کهنه کرده بودیم ،با همون به مدرسه می رفتیم .روز اول مدرسه برای گرفتن میز و صندلی کهنه که دست و پای ما رو گاز می گرفت دعوا داشتیم. دعوا سر جای وسط، اول و یا آخر. چپ دست ها و قد بلندها مشکل داشتند. روز اول از کتاب نو خبری نبود کتاب های کهنه سال قبل ،کتاب یک سال جلو تر از ما رو، به ما می دادند. علاوه بر این ، نظافت مدرسه با لباس نو ،با اون همه گرد و خاک معرکه بود. روز اول از ته رود مامور می شدیم برای چند ماه مدرسه جاروی درمنه بکنیم. یک عده آب از پای چنار برای خوردن معلم ها می آوردند و یک عده تخت پاک کن نمدی و غیر نمدی درست می کردند . مدرسه آب نداشت . دستشویی ها همیشه گرفته و خراب بود و دستشویی بچه ها دو کیلومتر آن ور تر کنار شهرک بود.آن روز ها به این راحتی نبود، کار ما فقط درس نبود ،رسیدگی به کار پدر ، مادر ، زندگی نیز بود . از رفتن به علف ، گوسفند چرانی ، شاخ تنور ، گو گله ، رفتن جلو گوسفندها ، شلغم شویی و شلغم ریز کنی ، ترید ، جمع کردن برگ درختان و رفتن به هیزم. و بعد این هم کار خارج از توان ، تکالیف درسی نیز بود ، آن هم بدون کمک اموزشی و کمک پدر، مادر و خواهر و برادر. و همچنین نوشتن زیر چراغ بادی و گرد سوز. و صبح مدرسه ساعت هفت باید حضور می داشتیم . گاهی اوقات روز های برفی با سختی فراوان حاضر می شدیم و تازه می گفتند مدرسه تعطی, ...ادامه مطلب

  • نگاهی گذرا بر کوچه های دهه ی ۵۰ اسفاد(قسمت اول)

  • هنوز شهرک بنا نشده بود. ابتدای اسفاد یک تقاطع بود و به نوعی دروازه ی ورودی روستا.یک چهارراه استراتیژیک ، که از سمت شمال از راه بوته ی خیک و حوض نیکبخت به آبیز و از شرق به دیمه زار اسفاد و روستای چاه پایاب و از سمت جنوب از راه قدیم گوگری به میرآباد وصل میشد. غرب چهارراه ورودی اسفاد بود که به دو قله ی معروف شاسکوه و میلاکوه منتهی می شد.در یک حاشیه ی چهارراه مدرسه ی راهنمایی قرار داشت.این مدرسه اهدایی موقت مرحوم حاج حسین صیامی بود.مردی با ایمان ، خیّر ، قاری قرآن با اطلاعات عمومی بالا که برای تاسیس مدرسه راهنمایی ، منزل خود را چندین سال رایگان در اختیار عموم قراردادند تا زمینه ی پایه گذاری و تاسیس این پایه ی آموزشی در اسفاد فراهم شده باشد.(خدایشان بیامرزد).روبرو ، مغازه آقای حاج مصطفی ابراهیمی و کنار آن بعدها مغازه ی آقایان شهریاری وپائین تر آن مغازه ی آقای رجب قلیزاده بود. بهترین خاطره ی این چهار راه ورود و خروج مینی بوس های مسافربری اسفاد-قاین و ماشینهای کاسبان دوره گرد به روستا بود که در این میان کَبله شیخ عباس از همه وفادارتر و مداوم تر بود.به سمت بالا که می رفتی به کارگاه قنادی سنتی مرحوم حاج محمد صادق اکبری می رسیدی که دو پله از کوچه پائین تر بود . کارگاهی با دیگهای مسی بزرگ ، سینی های قالبگیری قند ، یک فر بزرگ و سایر ابزار مخصوص و سنتی، که این کارگاه پر آوازه بعدها به ملک مرحوم کربلایی محمد صادقی انتقال یافت .روبروی قنادی آب انباری بود معروف به کُر ، که مقداری از آب وقف روستا جهت گَوگله و دیگر حیوانات در آن ذخیره می شد و یک درخت توت ِ نه چندان خوش احوال آنجا به سختی زندگی میگذراند و روبروی آن مغازه ی آقای کاظمی .به واسطه ی این کُر و اینکه اینجا پایین قلعه بود اینجا را, ...ادامه مطلب

  • نگاهی گذرا بر کوچه های دهه ی ۵۰ اسفاد(قسمت دوم)

  • روبروی مغازه ی ایشان مغازه ی برادران عظیمی بود.مرحوم حاج محمد امین و حاج حسینعلی عظیمی.آنها برای سالهای متمادی صمیمانه،بطور مشارکتی و بدون هیچگونه تقسیم اراضی و املاک پدری با هم زندگی کردند.حاج محمد‌امین مسوول فروش مغازه،پیشبرد کارهای کشاورزی،تهیه نیروی کار و حاج حسینعلی عظیمی که با عنوان یک تاجر در میان مردم روستاهای اطراف معروف‌ بودند محصولات عمده کشاورزی بویژه پنبه،ارزن،زعفران،قالیچه و سایر محصولات و اجناس مردم اسفاد و روستاهای همجوار راخریداری و بصورت عمده به تاجران قاین و بیرجند،مثل آقایان ریاسی وثابتی و اذانی می فروختند،ایشان در زمانی که وسیله نقلیه در منطقه نبود با دوچرخه به روستاهای اطراف می رفتند و مازاد محصولات آنها را خریداری و افرادی را با الاغ برای انتقال به اسفاد به کار می گماردند.ایشان بر مغازه و کار کشاورزی هم نظارت مستقیم داشتند.در مغازه با نظارت بر فروش و تقاضا،اجناس مورد نیاز را از بیرجند وقاین تهیه می کردند.مغازه ایشان با شش پله ارتفاع بر کوچه مشرف بود و زیر زمین آن انباری مغازه بود.دراین مغازه انواع کفش گالش،چکمه،چبلیت و دمپایی،لوازم خانه،روغن چراغ(در آن زمانها به نفت،روغن چراغ می گفتند.)لامپِ انواع چراغ دستی،گردسوز و لمپا،طلق چراغ ، لوازم التحریر،لوازم خرازی از قبیل انواع تیته یا قرقره ی نخ،انواع جوهر نخ رنگ کنی،نخ دمسه در رنگهای مختلف،سنجاق قفلی،سوزن خیاطی،چوری،موزنک،انواع مواد غذایی از قبیل روغن نباتی شاهپسند ،قندکلّه ،آبنبات،کاغذپیچیده(شکلات) نبات شاخ،گز،شکلاتِ قلمی،خرما،نخود،کشمش و سایر تنقلات و انواع تخم و توشه کشاورزی بفروش می رسید،نکته ی خاصِ قابل ذکر در این مغازه این بود که در آن فروشنده یک چرتکه و یک ترازوی دو کفه ای داشت که کفه هایش هر یک با سه, ...ادامه مطلب

  • تسليت شهادت امام سجاد(ع)

  • نه رواقی، نه گنبدی، حتی سنگ قبری سرمزار تو نیست! غیر مشتی کبوتر خسته خادمی، زائری، کنار تو نیست! شهادت امام سجاد"عليه السلام" تسليت باد., ...ادامه مطلب

  • تسليت شهادت امام محمدتقي(ع)

  • ذیقعده چنین  مرا  به یاد استسالروز شهادت  جواد   استتنها    پسرِ      امامِ     هشتمدست   کرمش  بسی مراد  استهشت   ساله   امام   بعد  بابااو را  که  ز  بهترین  عِباد  استای  میوه   قلب  باغ  هستی !این خانه به  دیدن تو شاد  استهفده   سِنه    با    امامت   اواین رشته که محکم و سِداد استروزی که  به  طوس  آمدی  توهر چند که قصه اش ، زیاد  استاز هر در بسته  رد شدی  زودراه  تو  مگر  از  این  بلاد  استوقتی که پدر ، به  حُجره  آمداز شدت  زهر در  شِداد   استزانو    زده ای   ،   کنار     باباحالا که نه قیل و قال  و داد استتو آمدی  از  مدینه  آن   روزروزی  که  پدر  اسیر  باد   استاز جود   و سخای  تو   زبان زدهر رنگ و زبان و هر نژاد استامروز     ز   کاظمین   نسیمیآن جا  که  قرین  باغ  داد  استاز  حِرز  جواد  گفته اند  چوندل  گرمی  و  قوَت و  عِماد استهر  عالم  و  عارف   و هنرمندمُحتاج   تو   در  پُل   معاد   استاین شعر" شمیم"  چو  , ...ادامه مطلب

  • تسلیت شهادت امام موسی کاظم(ع)

  • تبریک ولادت امام حسین(ع)، امام سجاد(ع) و حضرت ابوالفضل(ع)

  • تبریک ولادت امام محمدتقی(ع) جوادالائمه

  • بازیهای قدیمی اسفاد

  • در زمانهای قدیم به دلایلی از قبیل فقر مالی ، عدم دسترسی آسان به شهر ها و حتی دیگر کشورها و نبود یا کمبود صنایع تولیدی در داخل کشور ، دستیابی به وسایل اسباب بازی کمتر بود لذا بازیها طوری طراحی می شد که, ...ادامه مطلب

  • اسفاد و خاطراتی از جاذبه های گردشگری به لهجه شیرین اسفادی

  • سلام دوستان اگر موافقید بریم به گذشته هاخودمون باشیم و خودمون .اسفاد و خاطراتی از جاذبه های گردشگری به لهجه شیرین اسفادیشَ رود (شاه رود) ، لین مرحوم حاج عبدلحسین چاه غرغروک ، لاخای سنگ اوها ، تگ دره ی, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها