میراث فرهنگی و تاریخی روستای اسفاد

حوض انباری قدیما ابتدای روستا
آسیاب  آبی   ،  در  انتهای   روستا
یک چنار و مسجدی بوده لب آب روان
مسجدش دارد نشانی از ندای روستا
از  مزار  آشی و باغ  سلیمونی  بگو
صحنه ای  دیگر  بهار با صفای روستا
شاسکوه مانند دیواری است خوب و با شکوه
داشت تاثیری بر این آب و هوای روستا
هر کسی در شهر دارد زندگانی می کند
هست  در ذهن عزیزش رد پای روستا
مسجدی در مرکز روستا میان هر دو حوض
او خراب آباد گشته  از قضای روستا
زلزله چندین بار این خانه را آوار کرد
بار دیگر می درخشد اعتلای روستا
درب هایی بوده بر این قلعه تا هنگام شب
امنیت حاکم شود در جای جای روستا
سنگ سنگینی برای پشت درب قلعه بود
بر زمین افتاده گویا  پیش  پای روستا
روی قُله خانه هایی  بوده ایام قدیم
لاشه های سنگ حاکی از بنای روستا
قبرهای گبر موجود است از چند قرن پیش
رو به خورشید است گویا در قفای روستا
یک درخت سرو جان دارد به روی پای خویش
ای نشان  زندگانی !  آشنای روستا
از محمد باقر و برج بلندش یاد کن
بوده شور و مشورت با کدخدای روستا
مردم اسفاد برخی خوب برخی هم خراب
این حدیث ناتمام  بچه های روستا
بوده اسفاد از گذشته شهره فقه و حقوق
از مشاهیر بزرگ ، نام آشنای روستا
شش شهیدی که به خون خود حکایت کرده اند
شمع محفل بوده آن ها  رهنمای روستا
منظر خوب طبیعت بی نظیر است ای رفیق
بهتر از زُشک و شمال است دلگشای روستا
خانه های شهر آسایش نمی بخشد به ما
غرفه ای از جنت یزدان سرای روستا
قبر مادر شد زیارتگاه شاعر از ادب
عمر طولانی بده کبل رضای روستا
برگ سبزی شد برای قلعه از حُب الوطن
یادگاری باشد این از "مرتضای"  روستا
شاعر : مرتضی حسینی اسفاد
مدرس دانشگاه -مهر 1398